معنی قطار خیابانی

حل جدول

قطار خیابانی

تراموا


خیابانی

از روحانیون آزادیخواه تبریز در انقلاب مشروطه

از روحانیون آزادی خواه تبریز در انقلاب مشروطه

لغت نامه دهخدا

خیابانی

خیابانی. (اِخ) شیخ محمد خیابانی (1297- 1338 هَ. ق.) مشروطه طلب معروف آذربایجان که در دوره ٔ دوم مجلس بوکالت رسید و بعد از دوره ٔ دوم به تبریز رفت و در آنجا علیه اعمال نفوذ روسهای تزاری قیام کرد و با حکومت مرکزی نیز مخالفت نمود، وسرانجام این قیام بشکست و کشته شدن او منتهی شد. رجوع بخاطرات و خطرات مخبرالسلطنه ٔ هدایت و تاریخ هیجده ساله ٔ آذربایجان کسروی و کتاب قیام خیابانی شود.


قطار

قطار. [ق ِ] (اِخ) شهری است میان شیراز و کرمان. (منتهی الارب).

قطار. [ق ُ] (ع اِ) باران بزرگ قطره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).

قطار. [ق ِ] (اِخ) موضعی است میان واسط و بصره. (منتهی الارب).

قطار. [ق ِ] (ع اِ) یک رسته شتر. (منتهی الارب). القطار من الابل، قطعه علی نسق واحد. ج، قُطُر، قُطُرات. تقول: رأیت قطاراً من الابل و قُطُراً. (اقرب الموارد).شتران قطارشده و بر یک نسق رونده، و در اصطلاحات الشعرا ده شتر فراهم آمده. (آنندراج). || و حالااطلاق آن بر جمعی از هر چیز کنند، و با لفظ بودن و کشیدن و بستن استعمال نمایند. (آنندراج):
از گوزنان هست بر هامون گروه اندر گروه
وز کلنگان هست بر گردون قطار اندر قطار.
امیرمعزی (از آنندراج).
نبوده ست در کوچه ٔ لاله زار
شقایق بدین رنگ هرگز قطار.
ملا طغرا (در تعریف نی، از آنندراج).
کاردلم به کودک شوخی فتاده است
کو همچو بیضه میشکند صد قطار دل.
ملاطغرا (از آنندراج).
به تار موی ببندد هزار زیبا را
چو گل فروش که گل را قطار می بندد.
امیرخسرو (از آنندراج).
ز شرزه شیران افکنده شد سپاه سپاه
ز زنده پیلان آورده شد قطارقطار.
؟ (از آنندراج).
|| مجموعه ٔ اطاقهایی که با لوکوموتیو پشت سر هم روی خطّ آهن حرکت کند. ترن. (از فرهنگ فارسی معین). || ج ِ قطره. (منتهی الارب).

قطار. [ق َطْ طا / ق ُطْ طا] (اِخ) نام آبی است معروف در عرب، و گویا در نجد باشد. (معجم البلدان).

قطار. [ق َ] (اِخ) دهی از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 40000 گزی شمال خاوری کرمان و 3000 گزی شمال راه مالرو شهداد به کرمان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه ٔ آن 50 تن میباشد. آب آن ازقنات و محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


علی خیابانی

علی خیابانی. [ع َ ی ِ] (اِخ) ابن عبدالعظیم تبریزی خیابانی حکیم آبادی. رجوع به علی تبریزی شود.

عربی به فارسی

قطار

قطار , سلسله , تربیت کردن

فارسی به عربی

قطار

خیط، رتبه، قطار


خیابانی

شارع

فارسی به آلمانی

خیابانی

Straße (f)

معادل ابجد

قطار خیابانی

984

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری